"بسلامتی همه مستان بامعرفت"
وبلاگ عاشقانه با مطالب زیبا

یک شنبه 16 اسفند 1394
ن : mehrdad

"بسلامتی همه مستان بامعرفت"

پدری بودکه دخترشو میفروخت.

ی روزدختره فرارمیکنه وبه شیخی که حاکم اون شهربودپناه میبره

شیخ به دختره دلداری میده میگه نترس من مواظبت هستم

شب وقتی دختره میخوادبره تواتاقش بخوابه

میبینه شیخ بابدنی لخت ازدختره تقاضامیکنه که باهم شب روسرکنن

دختره ازکاخ فرارمیکنه توجنگل و یه کلبه میبینه

که کنارش چندتا پسر نشستن دارن مشروب میخورن

ساقی دختررو میارش کنارآتیش دختره باگریه همه چیزو تعریف میکنه

ساقی میگه نترس مابا توکاری نداریم برو توکلبه بخواب

دختره بیچاره باخودش میگه پدرم به من پدری نکرد،

شیخ هم خواست بهم تجاوزکنه حالامن توکلبه ی چندتاجوان مست تاصبح چه جوری بخوابم…  

        دختره خوابش میبره صبح وقتی بلند میشه

میبینه چندتاجوان خوابیدن و پتوهاشون رو کشیدن رو دختره

تا گرمش بشه که چشش می افته به ساقی

میبینه پیک عرق دستشه ویخ زده

ساقی تاصبح توسرمابیداربودتادختره درامان باشه

دختره میره پیش ساقی پیک روبرمیداره میگه

روزی اگرحاکم این شهرشوم.  

        خون صدشیخ فدای یک مست خواهم کرد. 

         درکعبه دومیخانه بناخواهم کرد.          تا نگویند ک مستان ز خدا بی خبرند...

"بسلامتی همه مستان بامعرفت"



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تبادل لینک هوشمند


برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان عاشقانه های یک عاشق... و آدرس mehrdad77.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.